سپهر

سپهر جان تا این لحظه 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن دارد

امروز باآزاده رفتیم پارکشهر کلی راه رفتیم عکس گرفتیم خیلی تتپلی افتادم توعکسا.به امیر زنگ زدم گفت12شب از رشت میاد.من هم تصمیم گرفتم برم خونه دوباره در خونه رسیدم زنگ زدم گفت3شب باکیوان میاد آزاده گفت بیابریم خونه ما صبح بیا خونتون.رفتم خونه حاجی خاگینه بانونودرست کردیم خوردیم ظهر هم آش دوق خورده بودیم درازکشیده بودیم سریال می دیدیم احساس کردم یه اتفاقی توکمرم افتاد آزاده گفته بود زمانزایمان مثلاینه که میخوای پریود بشی مثل فنر پریدم بالا گفتم ازاده بچه اومدهمه خندیدن پریدم تو دستشویی دیدم کیسه ابم پاره شد ترسیدیم زنگ  زدیم اورژانس اومد منوبردبیمارستان سپیر سیروس دکترکشیک شب هم دکترملک شاهی بود سزارینم کرد ازترس نمی دونستم چه کنم وقتی رفتم اتاق عمل ازتنهایی دلم گرفت دکتربیهوشی اومد گفتم بیحس کنید منو دیدم بدنم و میبرند بچه بیرون اومداما هیچ صدایی نداشت  وبردنش نشون من هم ندادن منوهم بخیه کردندخسته وبیحال مثل تکه ای گچ آوردند توبخش نونو اومد مامان امیر ومریم اومدن دیدم امیر هم اومدازامیر سراغ بچه روگرفتم گفت سفید وخوشگل.باورنکردم وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم خیلی نازبود خداروشکرکردم سالمه




مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی